بسم الله الرحمن الرحیم
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا | تو قدم به چشم من نه ، بنشین کنار جویی |
بهار آمد و سال جدید از راه رسید یکسال دیگر هم از زمستان سخت دنیا گذشت . اما آیا بهار 89 به بهار عمر زمین خواهد پیوست ؟ یا صاحب الزمان ، مولای من هر سال که می آید با خود می گویم آیا می شود که امسال روی زیبایت را ببینم ! و گهر از دُر کلامت بچینم ؟ آیا امسال سال رهایی از ستم ستمگران و کبرمستکبران خواهد بود ؟ دعا می کنم تا خداوند به ما هدیه بزرگ الهی را که همان ظهور توست در این سال عطا بفرماید. آمین یا رب العالمین . فرا رسیدن سال 1389 را به شما عزیزان تبریک گفته از خداوند توفیق طاعت و سعی تلاش را خواستاریم . همچنین در سال جاری که از سوی مقام معظم رهبری سال همت مضاعف و کار مضاعف نامیده شده ، همت و کاری را مسئلت داریم که ما را به آرزوی دیرینه بشر یعنی فرج مولایمان برساند . انشاء الله تقدیم به بهاری ترین بهار | |
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم به ره تو بس که نالم زغم تو بس که مویم همه خوشدل این که مطرب ، بزند به تار چنگی چه شود که راه یابد سوی آب ، تشنه کامی شود اینکه از ترحم ، دمی ای سحاب رحمت ؟! بشکست اگر دل من ، به فدای چشم مستت همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا زچه شیخ پاکدامن ، سوی مسجدم بخواند | چه زیان تو را ، که من هم برسم به آرزویی همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی شده ام زناله نایی ، شده ام زمویه مویی من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی چه شود که کام جوید ، زلب تو کام جویی ؟ من خشک لب هم آخر ، ز تو تر کنم گلویی؟ سرخُمّ می سلامت ، شکند اگر سبویی تو قدم به چشم من نه ، بنشین کنار جویی رخ شیخ و سجده گاهی ، سر ما و خاک کویی |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر