۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

ولادت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد .

باسمه تعالی

سالروز ولادت با سعادت یازدهمین خورشید آسمان ولایت و امامت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را به یگانه فرزند بزرگوارشان حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تبریک و تهنیت عرض می نماییم . امیدوار هستیم خداوند ما را در سال آیند و در چنین روز مبارکی در جشن ولادت آن امام همام و در مجلسی که سخنرانش یگانه فرزند آن حضرت باشد شرف حضور دهد . انشاء الله .

دوباره روي زمين           شده چوباغ جنان   
 شد از فروغ رخت          پر از صفا دلمان                  
صبا تو مژده بده             به فاطمه (س)به جنان     
كه آمده حسن (ع)           دوباره اش به جهان
                                 عالمي غرق صفا          گشته از ميلاد تو
                                 تا  ابد اندر دلم                 زنده بادا ياد تو      
                                            يا امام عسكري (ع)  ۲
 صفاي سينه من           ولايت تو بود       
خوشم كه شامل من      عنايت تو بود
 شب ولادت تو             به هر كه  مي نگرم     
 هماره ورد لبش          حكايت تو بود 
                               از تجلاي رخت            گشته دلها پر شعف 
                               دارم از ميلاد تو             جام شيدائي به كف 
                                            يا امام عسكري (ع) ۲
الا اميد دلم                 بمن نظاره نما             
 ز راه لطف و كرم       بمن اشاره نما 
هواي كوي شما          ربوده صبر مرا           
 تو درد خسته دلان       بيا و چاره نما 
                              من گداي عسكري (ع)        جانفداي عسكري(ع) 
                              قسمتم كن اي خدا            سامرلي عسكري (ع) 

همچنین در این روز به دانش آموزان مقطع ابتدایی که جهت حفظ جزء سی کلام الله مجید و با برنامه همکار محترم سرکار خانم مزارعی تلاش نموده بودند جوایزی اهدا شد .


۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

تقدیر سرکنسول محترم از همکاران مجتمع آموزشی ج .ا .ایران

باسمه تعالی

با عرض تبریک به مناسبت فرا رسید سالروز ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام به محضر مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و تمامی محبان و شیعیان آن حضرت .

روز شنبه 21/12/89 مراسم مختصری در تقدیر از همکاران مجتمع آموزشی ج . ا .ایران در کویته توسط سرکنسول محترم ج .ا .ایران جناب آقای یحیوی و توسط جناب آقای کاشفی راد صورت گرفت . در این مراسم جناب آقای فرزاد معاونت مجتمع از زحمات و تلاش های کادر سرکنسولگری ج .ا .ایران در کویته بویژه درسال گذشته تقدیر و تشکر بعمل آوردند . جناب آقای کاشفی راد نیز از تلاش های همکاران مجتمع آموزشی چه در مدرسه فجر و چه در مدارس شش گانه تحت پوشش قدر دانی نموده و برنامه های دهه فجر را که در مدارس اجرا شد در سطح خوبی دانستند .
در پایان لوح تقدیری که برای فعالان برنامه های دهه فجر توسط سرکنسول محترم تهیه شده بود به همکاران اهداء شد .



۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

السلام علیک یا امام غریب صلواة الله علیه الاجمعین

طرحی از سیمای عسکری(ع)

شمیم بهار ( ویژه میلاد امام عسکری )
طراوت ولادت امام عسکری(ع)دل و دیده شیعیان را از شادابی سرشار ساخته است. آنچه می‏خوانید، طرحی‏است از سیمای امام حسن عسکری یازدهمین مظهر ولایت الله بر جهانیان که به‏صورت گزیده و انتخابی از بحارالانوار و اصول کافی گردآوری شده است.

سروش امامت

محمد یکی از پسران امام هادی(ع) بود (و اکنون به امامزاده‏سیدمحمد معروف است‏و مرقد شریفش در چند فرسخی شهر سامره قرار دارد). در زمان پدرش امام هادی(ع) از دنیا رفت. شیعیان و دوستان از هر سو به خانه‏امام هادی(ع) آمدند و به آن حضرت تسلیت گفتند. حدود صد و پنجاه نفر ازخاندان عبدالمطلب و بنی‏هاشم، در منزل امام هادی(ع) گرد آمدند و به امام‏هادی(ع) تسلیت گفتند. در این هنگام جوانی وارد مجلس شد و در سمت راست امام‏هادی(ع) نشست. امام هادی(ع) به او فرمود: یا بنی احدث لله عز و جل شکرا، فقد احدث فیک امرا. «پسرم، خدا را شکر کن که در باره‏ات امری پدید آورد.» [مقام امامت را به توسپرد]
جوان گریه کرد، خدای را سپاس گزارد، کلمه استرجاع را به زبان آورد وگفت: «حمد و سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است; و من، از جانب شما، ازدرگاه خدا، کامل کردن نعمتش را برای ما می‏خواهم، انا لله و انا الیه راجعون; ما ازآن خدا هستیم و به سوی او باز می‏گردیم.»
بعضی از حاضران که جوان رانمی‏شناختند: پرسیدند: «این جوان کیست؟»
گفته شد: «حسن(ع) پسر امام‏هادی(ع) است‏». حاضران در آن روز، که حضرت حدود 20 سال داشت، او را شناختند و دریافتند که‏امام هادی(ع) به امامت او اشاره فرموده، وی را جانشین خود ساخته است.

جانشین پدر

وقتی محمد فرزند بزرگ امام هادی(ع) وفات یافت، با خود فکر کردم ماجرای محمدو برادرش حسن(ع)، مانند ماجرای اسماعیل و امام کاظم، فرزندان امام‏صادق(ع)،است. نخست تصور می‏شد محمد، پسر ارشد امام هادی، بعد از پدرش امام‏است; ولی بعد از وفاتش معلوم شد امام بعدی حسن عسکری(ع) است. در موردفرزندان امام صادق(ع) هم همین‏طور. نخست تصور می‏شد اسماعیل امام هفتم است; ولی وقتی اسماعیل درگذشت، معلوم شدامام کاظم(ع) هفتمین امام است. غرق در افکار خود بودم که امام هادی(ع) رو به من کرد و فرمود: «آری، ای‏ابوهاشم، ابومحمد (حسن عسکری(ع‏» جانشین من است. علوم مورد نیاز مردم، وابزار امامت (کتاب و سلاح پیامبر(ص)) همراه اوست.

نگین انگشتر

موقعیتی که امام حسن عسکری(ع) در آن قرار گرفته بود با وضعیت امامان دیگرتفاوت داشت; زیرا بعد از وفات وی غیبت امام دوازدهم پیش می‏آمد و شیعیان بایدبرای تحمل آن آماده می‏شدند. امام حسن عسکری، در چنین زمانی، نگین انگشتر خودرا با جمله «انا الله شهید» متبرک کرد. گویا می‏خواست‏به شیعیان بگوید گمان‏نکنید همه چیز به آخر رسیده است; گرچه امام هر عصری ناظر بر اعمال مردم وشیعیان است، اما خداوند شاهد اعمال شماست و نباید کاری کنید که باعث‏بدنامی‏شیعیان گردد. بر انگشتر دیگر آن حضرت، عبارت «سبحان من له مقالید السموات‏و الارض‏» حک گردیده بود; یعنی همان خدایی که کلید آسمانها و زمینها تحت قدرت‏اوست، حضور یا غیبت جانشینان پیامبر را تعیین می‏کند.
بدان که مؤمنین امامان ‏برحقند، که از خدا برای مردم امان می‏گیرند و امان آنها مورد قبول خداونداست

نقش بر سنگ

در حضور امام حسن عسکری(ع) بودم. مردی بلندقامت و تنومند که اهل یمن بود نزد حضرت آمد. هنگام ورود، به عنوان‏امامت، به امام حسن عسکری(ع) سلام کرد. امام جواب سلامش را داد و فرمود: بنشین.
او کنارم نشست. با خود گفتم: کاش می‏فهمیدم این شخص کیست؟
امام فرمود: «فرزند همان بانوی عرب است که سنگ کوچکی دارد و پدرانم باانگشتر خود آن را مهر کرده‏اند، و اکنون آن سنگ را نزد من آورده است تا من‏نیز مهر کنم.» سپس امام به وی فرمود: «آن سنگ کوچک را بده‏».
مرد یمنی سنگ کوچکی را، که یک سوی آن صاف بود، برون آورد. امام حسن(ع) آن راگرفت و انگشتر خود را بر آن زد. اثر انگشتر بر سنگ، نشست ....
امام حسن عسكری
از مرد یمنی پرسیدم: آیا تا کنون امام حسن(ع) را دیده بودی؟
نه، به خدا سوگند! سالها مشتاق دیدارش بودم تا اینکه لحظه‏ای پیش جوان‏ناشناسی نزدم آمد و مرا به اینجا آورد.
مرد یمنی در حالی که این عبارات را بر زبان می‏راند، از جای برخاست: رحمت وبرکات خدا بر شما خاندان باد. بعضی از شما، فضایل را از بعضی دیگر به ارث‏می‏برید. به خدا سوگند، نگهداری و ادای حق شما همانند نگهداری و ادای حق‏امیرمومنان علی(ع) و امامان پس از وی (صلوات خدا بر همه آنها) واجب است.
پیش از آنکه برود، پرسیدم: نامت چیست؟
گفت: من «مهجع بن‏صلت‏بن‏عقبه بن‏سمعان بن‏غانم بن‏ام غانم‏» (حبابه) هستم; همان‏زن یمنی صاحب سنگ کوچک که امیرمومنان علی(ع) و نوادگانش تا حضرت رضا(ع) آن‏را مهر کرده‏اند و نقش آنها بر سنگ باقی است.

لطف به شاگرد

حضور امام حسن عسکری(ع) رسیدم. تصمیم داشتم مقداری نقره از حضرت بگیرم و از آن، به عنوان تبرک، انگشتربسازم. در محضرش نشستم، ولی به طور کلی هدف اصلی‏ام را فراموش کردم. وقتی‏برخاستم و خداحافظی کردم، حضرت انگشترش را به من داد و فرمود: تو نقره می‏خواستی، ما انگشتر به تو دادیم، نگین و مزد ساخت آن هم مال توباشد،گوارایت‏باد، ای ابوهاشم.
گفتم: مولای من، گواهی می‏دهم ولی خدا و امام من هستی، امامی که دینداری من دراطاعت از او است.
امام فرمود: خدایت‏بیامرزد، ابوهاشم!

پاسخ به پرسش قرآنی

سفیان بن محمد می‏گوید: ضمن نامه‏ای از امام حسن(ع) پرسیدم: منظور از «ولیجه‏» در آیه‏شانزدهم سوره توبه چیست؟ خداوند می‏فرماید: «و لم یتخدوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجه‏» 
«آن مجاهدان‏مخلصی که جز خدا و رسولش و مومنان کسی را محرم اسرار خود قرار ندادند.»
هنگام نوشتن نامه با خود فکر می‏کردم که منظور از «مؤمنین‏»، در این آیه‏کیانند؟
امام حسن(ع) چنین جواب نوشت: «ولیجه، غیر امام حق است که به جای او نصب می‏شود; و اما اینکه در خاطرت‏گذشت مراد از «مؤمنین‏» در آیه چه کسانی هستند؟ بدان که مؤمنین امامان ‏برحقند، که از خدا برای مردم امان می‏گیرند و امان آنها مورد قبول خداونداست.»

پرسش فراموش شده

حسن بن‏ظریف می‏گوید: دو مساله در ذهنم بود که‏تصمیم داشتم ضمن نامه‏ای ازامام حسن عسکری(ع) بپرسم. یکی چگونگی داوری حضرت‏قائم(عج) پس از ظهور و دیگری‏در باره «تب ربع‏». پرسش دومی را فراموش کردم،تنها نخستین پرسش را نوشتم وجواب خواستم.
امام حسن عسکری(ع) در جواب نوشت: وقتی از قائم(عج) ظهور کند، بر اساس علم‏خود قضاوت می‏کند و شاهد نمی‏طلبد; مانند قضاوت داود پیامبر(ع). تو خواستی درمورد «تب ربع‏» نیز بپرسی، ولی فراموش کردی. آیه زیر را بر کاغذی بنویس وبه آن که تب دارد بیاویز; به اذن خدا، ان‏شاءالله، سلامت‏خود را باز می‏یابد.
«یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم»


همین دستور را انجام دادم و بیمار سلامتی خود را بازیافت.

امام حسن عسكری

یادگاری

به محضر امام حسن عسکری(ع) رفتم و تقاضا کردم برایم به خط خود چیزی، به‏رسم یادگار، بنویسد تا هر وقت که خط آن بزرگوار را دیدم، بشناسم.
فرمود: بسیار خوب. احمد، خط درشت و ریز به نظرت گوناگون است، مبادا به شک‏بیفتی!
آنگاه دوات و قلم خواست. تقاضا کردم قلمی را که با آن می‏نویسد، (به‏عنوان تبرک) به من ببخشد.
وقتی از نوشتن فارغ شد، با من صحبت کرد; قلم را با دستمال پاک کرد، به من‏داد و فرمود: «بگیر، احمد».
گفتم: فدایت‏شوم; مطلبی در خاطر دارم و به خاطر آن اندوهگینم. می‏خواستم ازپدرتان بپرسم، توفیق نیافتم. اکنون می‏خواهم از شما بپرسم.
فرمود: آن مطلب چیست؟
پاسخ داد: مولای من، راویان از پدرانتان نقل کرده‏اند که: «پیامبران بر پشت، مومنان به طرف راست، منافقان به طرف چپ و شیطانها به رو می‏خوابند.»
فرمود: این روایت درست است.
عرض کردم: مولای من! هر چه می‏کوشم به طرف راست‏بخوابم، نمی‏توانم.
امام حسن(ع) لختی سکوت کرد. آنگاه فرمود: «احمد، نزدیک بیا.» نزدیکش رفتم.
فرمود: دستت را زیر لباست‏ببر; چنین کردم. آنگاه حضرت، دست راست‏خود را به‏پهلوی چپ و دست دیگرش را به پهلوی راستم کشید و این کار را سه بار تکرارکرد. از آن زمان به بعد، نمی‏توانم به پهلوی چپ بخوابم
آن مجاهدان‏مخلصی که جز خدا و رسولش و مومنان کسی را محرم اسرار خود قرار ندادند

خبر قتل

هنگامی که‏مهتدی (چهاردهمین خلیفه عباسی) سرگرم جنگ با موالیان ترک بود،برای امام حسن‏عسکری(ع) نامه نوشتم که: «آقای من! خدا را سپاس که شرمهتدی را از مابازداشت، شنیده‏ام او شما را تهدید کرده و گفته است: به خدا آنها (اهل‏بیت(ع)) را نابود می‏کنم.»
امام حسن(ع) به خط خود چنین‏پاسخ داد: «این گونه‏رفتار او، عمرش را کوتاه کرد. از امروز تا پنج روزبشمار; او در روز ششم،بعد از آنکه خوار گردید، کشته خواهد شد.»
همان‏گونه‏که امام(ع) فرموده بود،تحقق یافت.

زندان علی بن نارمش

زمانی امام حسن عسکری(ع) را به زندان «علی بن‏نارمش‏» بردند. او از دشمنان سرسخت آل علی(ع) شمرده می‏شد. ولی تحت تاثیر جذبه معنوی‏و سیمای ملکوتی امام قرار گرفت. هنوز بیش از یک روز از دستگیری امام نگذشته‏بود، که در برابر امام خاضع شد، چهره بر خاک نهاد و تا خروج امام از زندان،دیده از زمین برنداشت. او، از آن پس، بیش از همه امام را می‏ستود و در شناخت جایگاه امام از همه‏بصیرتر بود.

سامرا در سفرنامه

1- سفرنامه سیف‏الدوله
روز دوشنبه دهم، از تکرید نه ساعت کلک رانده به‏آستانه متبرکه عسکریین، که موسوم به سامره و سرمن‏رای است، مشرف شدیم.
آبادی خود سامره قدری دور از شط در زمین هموار ریگ بومی واقع است. به قدر هزار خانوار جمعیت دارد. در همه عرب به خوشی آب و هوا معروف است. بیست‏سال قبل، از آلکناهور هند وجهی آورده، قلعه ساختند.
2- مدفن عسکریین(ع)
مدفن مطهر امامین الهمامین بقعه و گنبد بسیار بزرگ، دومناره و صحن وسیع دارد که همه آنها را، در عهد فتحعلی شاه قاجار، خوانین‏دنبلی خوی ساخته‏اند. متصل به همان صحن مقدس، بر روی سرداب و محل غیبت‏حضرت‏صاحب عجل الله فرجه در عهد خاقان، که محمد علی میرزای مرحوم وزیر بغدادرا شکست فاحش داده، سامره را متصرف شد، مسجد و صحن ساخته است.
امام حسن عسکری (ع)
[سامره] به قدر سی صد خانوار جمعیت دارد و ربع فرسنگ دوره قلعه سامره است،لیکن همه قلعه معمور نیست و دیوار قلعه سامره را محمدشاه هندی از گچ و آجرساخته‏اند و برجهای بسیار محکم به دورش انداخته.
هوای سامره چون بهشت است و خاکش عنبر سرشت. اکثر از سنگ ریزه‏هایش سلیمانی‏است و سبز و زرد و مرجانی; زیرا که، از کثرت خوشی هوا در آن دشت‏باصفا، سنگش‏بدان طریق مصفا شود. همه روزه که به جهت تفرج و تماشا به آن دشت و صحرامی‏رفتیم، از آن سنگ ریزه‏ها برمی‏چیدیم و با جیب و دامان به منزل می‏کشیدیم.
چون حضرت امام علی‏النقی(ع) را از مدینه طیبه خارج کردند و به سامره آوردند،می‏فرمودند که:
«خرجت من المدینه کرها و دخلت‏بسر من رای کرها و ان خرجت منها خرجت کرها».
شخصی عرض کرد که از چه بابت این فرمایش را می‏فرمایید؟
فرمودند: «لطیف هوائها و قله دائها و عذب مائها»  یعنی به جهت‏پاکیزگی هوایش و کمی دردش و شیرینی آبش.
3- تپه خلیفه
معتصم را اسباب جلالت‏بسیار بود و لشکر بی‏شمار. هر وقت که برباره شوکت‏سوار شدی صد هزار نفر در رکابش سوار بود و همه صحرای سامره دریای‏لشکر می‏نمود. روزی با خود خیال کرد که جلالت‏خود را بر حضرت امام حسن‏عسکری(ع) بنمایم و بر روی او باب خفت‏بگشایم. چون پای در رکاب نمود، امر به احضار آن جناب فرمود. با رسیدن امام معظم ونوباوه دودمان سید عرب و عجم، خلیفه امر کرد که هر گاه در این صحرا و دشت وملک و کشت جای بلندی بود که در آنجا به تماشای سبزی صحرا و تفرج ریاحین وگلها می‏نمودیم و به عشرت می‏افزودیم. و در آن بین امر کرد که هر سواری یک‏توبره خاک آورده، در یک جا بریزید.
بر حسب امر خلیفه، بعد از نیم ساعت، پشته‏ای از خاک برآمد و درخت‏حکم خلیفه‏را نوبت ثمر. فورا بر بالایش فرش انداخت و خلیفه به عشرت پرداخت. چون کار آن‏تپه به اتمام رسید، خلیفه از امام(ع) پرسید که چقدر سوار می‏باید که‏در نیم ساعت چنین تپه بیاراید؟ امام(ع) فرمودند که، این سوار پیش سواران‏خداوند علام قدری ندارد و کسی ایشان را لشکری نمی‏شمارد; و هر گاه تماشای لشکرخدایی خواهی و جلالت و منزلت پادشاهی حضرت الهی در میان دو انگشت من نظاره کن‏و بر حالت ذلت‏خود چاره. معتصم چون در میان دو انگشت آن حضرت دید، هوش ازسرش پرید. دید که همه روی زمین لشکر ابلق سوار است و همه زره‏پوش و نیزه‏دار. فورا از بیم و ترس دیده بر هم نهاد و زبان به تمجید آن حضرت گشاد. از آن روزآن حضرت مشهور به امام حسن عسکری گردید.
ای آتش، برای ابراهیم خلیل(ع) خنک و مایه سلامتی باش.»(انبیاء،69).

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

روز درختکاری گرامی باد

روز درخت کاری

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



روز درختکاری در کشورهای مختلف جهان
این روز معمولاً در روزهای پایانی زمستان یا روزهای نخست بهار است. در ایران این روز ۱۵ اسفند (۵ مارس) هر سال است. در ایران (هفته منابع طبیعی از ۵ تا ۱۲ مارس) و آفریقای جنوبی (۱ تا ۷ سپتامبر) علاوه بر این، هفته‌ای برای گرامی‌داشت گیاهان تعیین شده است.

این روز برای نخستین بار توسط جولیوس استرلینگ مورتون از ایالت نبراسکا در ۱۰ آوریل ۱۸۷۲ پایه گذاشته شد. در ایالات متحده بعدها این روز (Arbor Day)، به چهارمین جمعه آوریل، منتقل شد.
ساختمان حیرت انگیز درختان
درختان و گیاهان، در عین سادگی ظاهری، ساختمان درونی پیچیده ای دارند که می توان با مطالعه آن ها، به بزرگی آفریننده شان پی برد. یکی از گیاه شناسان در این باره می گوید: "خدایی وجود دارد که از خلال قوانین ثابت و مرموزی که جهان گیاه و درخت را اداره می کند، از چند راه ظاهر می شود:

1. نظم و ترتیبی که رشد، تقسیمات سلولی و تشکیل اجزای مختلف درخت را به طور منظم انجام می دهد.
2. هیچ ماشین دست ساز بشری، قابل مقایسه با ساختمان پیچیده یک درخت نیست.
3. زیبایی ساقه و برگ و گل.
4. توراث، به طوری که هر درختی، نظیر خود را تولید می کند.
این دانشمند می افزاید: "به عقیده من، این همه مظاهر، دلیل وجود آفریدگاری است که حکمت بالغه و قدرت نامتناهی دارد.

نهالی که در زمین کاشته می شود، پس از مدتی، به درخت تنومندی تبدیل خواهد شد که می توان از سایه و میوه و سایر فواید آن بهره برد. عده ای، درخت را تنها برای استفاده خود می کارند و اگر خود از آن بهره ای نبرند، اقدام به کاشت نهال نخواهند کرد. در حالی که در درخت کاری، افزون بر نفع شخصی، استفاده همگانی و پاداش اخروی آن را نیز باید در نظر گرفت. نقل شده است که پیرمردی نهال گردو می کاشت، به او گفتند: عمر تو به چیدن میوه این درخت کفاف نخواهد داد. او جواب داد: دیگران کاشتند، ما خوردیم؛ حال ما می کاریم، دیگران بخورند.

روز درختکاری هم روزی دیگر از روزهای سال است که در آن مردم با قائل شدن اهمیت بیشتری به درخت و فضای سبز تشویق به کاشتن نهال می‌شوند. این روز در کشورهای مختلفی گرامی داشته می‌شود. این روز معمولا در روزهای پایانی زمستان یا روزهای نخست بهار است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
تسبیح درختان
آفرینش، همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند
نه همه مستمعی فهم کند این اسرار

عقل حیران شود از خوشه زرّین عِنب
فهم عاجز شود از حُقه یاقوت انار

بندهای رطب از نخل فرو آویزند
نخل بندان قضا و قدر شیرین کار

تا نه تاریک بود سایه انبوه درخت
زیر هر برگ چراغی بنهد از گل نار


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


بیا تا نهال کوچک سبز را در این روز به خاک سرد، اما پر امید اسفند بسپاریم، تا آفتاب عالمتاب گرمای خویش را هدیه راه طولانی اش کند و آب زلال پاکش را بدرقه شکفتن اش نماید. زمینِ سبز، دوست داشتنی و خیال انگیز است. چشم را نوازش می دهد و زبان را به تسبیح وا می دارد. ما با هم در روز درختکاری قراری سبز می گذاریم و همدیگر را به کاشت و حفظ این موجود زیبای خداوندی سفارش می کنیم. این قامت بلند و باشکوه، طلای سبزی است که زیستن، شکوفایی، ایستادگی، حرکت و پویایی را به ما می فهماند. خداوند این موجود سبز و بابرکت را مایه عبرت، حکمت و قدرت خویش قرار داده است.

درخت، موهبتی است که خداوند آن را برای آسایش و آرامش بشر آفریده و فایده های فراوانی دارد چراکه بسیاری از نیازهای انسان را برآورده می کند. دیدن مناظر زیبای درختان در طبیعت، دل و جان انسان را صیقل داده و آرامش خاصی بر قلب او حاکم می کند. درخت، از آفریده های زیبای خداوندی و یکی از مظاهر عظمت و قدرت پروردگار است که وجودش گواهی بر یگانگی خالق هستی است.

درختان، از پربارترین و زیباترین نعمت های الهی هستند و با توجه به آثار فراوانی که برای زندگی بشر و سایر موجودات زنده دارند، از منابع طبیعی و جزء ثروت های ملی هر کشوری هم به شمار می آیند. در نتیجه، حفاظت و نگهداری از آن ها، وظیفه ای ملّی و همگانی است. افزون بر آن، پاسداری و توسعه این نعمت الهی، شکر و سپاس از خالق یکتاست. در آموزه های حیات بخش ادیان آسمانی، به ویژه دین مبین اسلام، فراوان به این امر توصیه شده است.

امروز، پانزدهم اسفندماه، مثل سالهای قبل و نیمه های اسفند دیگر، روز شاد و به یادماندنی درختکاری است. هر کسی از کوچک و بزرگ می کوشد تا با کاشتن نهالی در دل خاک، نقش در پاکیزگی هوا و سرسبزی مناظر عمومی داشته باشد و با این کار، به پیشواز بهاری دل انگیز و با صفا برود. خورشید نیز با تابش گرم و پر نور خود، دست های مهربان شما مردم عزیز را همراهی می کند و درختانِ شاد و خوشحال، نظاره گر تلاش شما هستند. امروز، جشن دوستی انسان ها با طبیعت زیبا و با طراوت خداوند است.




حال که سخن از درخت و درختکاری شد خوب است گریزی بزنیم به نونهالان زندگی مان و بیاییم :
بذرمعرفت امام زمان علیه السلام را در دل کودکان بکاریم تا پس از رشد درخت ایمانشان ، تندباد های فساد و تباهی نتوانند کوچکترین آسیبی به وجودشان برسانند .

۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

یا امام عسکری درود بر تو و بر یگانه فرزندت

زمانى که امام حسن عسکرى علیه السلام در زندان صالح بن وصیف بسر مى برد عباسیون و صالح بن على و کسانى که از مذهب تشیع منحرف بودند نزد صالح رفتند تا از او بخواهند بر امام حسن علیه السلام سختگیرى کند.
صالح گفت : چه کنم ؟ من دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماشتم اما در اثر مشاهده رفتار او هر دو در نماز و عبادت خود بسیار کوشا شدند. به آنها گفتم چه خصلتى در حسن بن على است که این گونه در شما تاثیر گذارده است ؟
گفتند: چه مى گویى درباره مردى که روز را روزه مى گیرد و شب را عبادت مى کند، نه سخن مى گوید و نه به چیزى سر گرم مى شود، وقتى به او نگاه مى کنیم رگهاى گردن ما مى لرزد و حالى به ما دست مى دهد که نمى توانیم خود را نگه داریم .
وقتى این سخنان را از صالح بن وصیف شنیدند ناامید برگشتند.