۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

شهادت رئیس مذهب جعفری را به امام زمان عجل الله تعالی فرجه و تمامی شیعیان و محبان آنحضرت تسلیت می گوییم




ای صادق آل پیامبر!

با بیانی بلیغ و كلامی فصیح، زبان رسای اسلام بودی.

با سخنانی حكیمانه، منطقی استوار و علمی سرشار، برگزیده روزگار بودی و... بنده شایسته پروردگار! تجسّم صبر و اخلاص بودی، چشمه جود و سخاوت بودی، و كوه حلم و بردباری، و نام‏آور فراست و شجاعت، و جلوه هیبت و جلالت.

چهره فروزان اهل بیت بودی، و وارث علوم رسالت. از سلاله پیامبران بودی، عطر و بوی پیامبر را می‏دادی و مهابت و شكوه او را داشتی!

ای خورشید مدینه دانش! كدام معلّمی را می‏توان نام برد كه به اندازه تو، تربیت یافته مكتب عترت داشته باشد؟ كدام حوزه است كه شاگردی تو، برسر درِ آن نقش نبسته است؟ كدام فقیه است كه خوشه‏چین خرمن حدیث تو نیست؟

ای امام صادق! تو، ناصرحقایق، دچار منصوردوانقی بودی،آن باطلی‏كه لباس حق‏پوشیده و جامه خدمت و خلافت به بركرده بود، تا رعیت را در هیئت شبانی بفریبد و گرگ ایمان و جان آنان شود.

شهادت تو، نشانی از مظلومیت خطّ اهل‏بیت بود.

نویسنده: جواد محدثی

حکایت

چگونه نماز بخوانیم؟

نماز

حماد بن عیسی گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی ؟ عرض كردم : چگونه نمی توانم و حال آنكه كتاب حریز را كه درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و نمازی بخوان تا من ببینم كه چگونه می خوانی .

حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز كردم . تمام نماز را از نظر ركوع و سجود به جای آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندی . واقعا چقدر زشت است برای مردی كه شصت هفتاد سال از عمرش می گذرد و حال آنكه نمی تواند یك نماز كامل با مراعات حدود كامله آن بخواند. من خجالت كشیدم و خود را كوچك دیدم .

عرض كردم : فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید. پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهای خود را آزاد گذاردند و انگشتهای دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهای پای خود را رو به قبله كردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامی و خوبی) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یك نفس كشیدن صبر كردند. بعد دست خود را بلند كرده تا مقابل صورت بردند و در حالی كه ایستاده بودند گفتند: اللّه اكبر و پس از آن به ركوع رفتند و كف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانكه پا راست شد و پشت آن حضرت طوری مساوی شد كه قطره آبی بر آن می گذاشتند، به هیچ طرفی نمی ریخت . گردن خود را كشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامی گفتند: سبحان ربّی العظیم و بحمده.

بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده و در همان حال كه ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند كردند و گفتند: اللّه اكبر و بعد به سجده رفتند. دو كف دست را پیش ‍ زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّی الاعلی و بحمده . اعضای بدن خود را از یكدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود كه به زمین گذارده بودند، سجده كردند كه پیشانی و دو كف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینی باشد.

بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روی زمین واجب است كه پیشانی و دو كف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینی بر زمین سنت (مستحب) است و آنها همان مواضع است كه خدا در قرآن فرموده است : و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا و مسجدها از آن خداست و با وجود خدای یكتا كسی را به خدایی مخوانید. پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتی نشستند گفتند: اللّه اكبر و به ران چپ نشسته ، پشت پای راست را بر كف پای چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه و دوباره در حالی كه نشسته بودند. گفتند: اللّه اكبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام كردند. و در ركوع و سجود هیچ یك از اعضای بدن را بر یكدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یكدیگر باز بود و به این كیفیّت دو ركعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ای حماد، این چنین نماز بخوان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر